جمله پند آموز
کوه
کوه زمینی نسبتاً بلند است که در یک منطقه گسترده است و عموماً بلندتر و
شیبدارتر از تپه است.
کوهها ۵۲٪ آسیا، ۳۶٪ آمریکای شمالی، ۲۵٪ اروپا، ۲۲٪ آمریکای جنوبی، ۱۷٪ استرالیا و ۳٪ آفریقا را پوشاندهاند و روی هم رفته ۲۴٪ خشکیهای زمین را شامل میشوند. اما از هر ۱۰ نفر یک نفر در کوهها زندگی میکند. همهٔ رودخانههای مهم جهان از کوهها سرچشمه میگیرند و بیش از نیمی از آبی که انسانها نیاز دارند از کوهها به دست میآید.
به سرزمینی که کوه فراوان داشته باشد کوهستان یا کوهساران گفته میشود. به زنجیرهای از کوههای بههمپیوسته، رشتهکوه گفته میشود.
کوه اورست با نام نپالی ساگارماتا ( به معنی سر آسمان) و نام تبتی کومولانگما بلندترین کوه کره زمین است. ارتفاع قله آن از سطح دریا معادل ۸٬۸۴۸ متر (۲۹٬۰۲۹ پا) میباشد. این کوه در رشته کوههای هیمالیا در مرز منطقه ساگارماتای نپال و تبت در کشور چین قرار گرفتهاست.
در سال ۱۸۵۶، در طرح نقشهبرداری مثلثاتی بزرگ هند، برای اولین بار ارتفاع قله اورست –که در آن زمان با نام قله ۱۵ شناخته میشد- به مقدار ۸٬۸۴۰ متر گزارش شد. در سال ۱۸۶۵، نام انگلیسی رسمی اورست توسط انجمن سلطنتی جغرافیا بنابر توصیهنامه اندرو واگ، رئیس وقت ممیزی بریتانیا در هندوستان انتخاب شد. واگ نمیتوانست یک نام محلی و عمومی را پیشنهاد کند، چرا که در آن زمان امکان دسترسی افراد بیگانه به تبت و نپال وجود نداشت. با این حال، نام چامولونگما برای قرون متمادی در میان تبتیها و نپالیها رایج بود.
قله اورست توجه بسیاری از کوهنوردان در تمام ردهها را جلب کردهاست. از کوهنوردان حرفهای و مجرب تا کوهنوردان مبتدی که مایل به پرداخت مبالغ قابل توجهی هستند تا توسط کوهنوردان حرفهای راهنمایی شوند و صعودی کامل و موفقیتآمیز را رقم بزنند. با وجودی که مسیر استاندارد صعود این کوه، حاکی از عدم احتیاج به تجهیزات و حربههای حرفهای و دشوار است (صعود به قلههای هشتهزار متری دیگر از قبیل کی۲ و نانگا پاربات بسیار دشوارتر میباشد.)، عوامل خطر آفرین طبیعی از قبیل بیماری ارتفاع، بادهای شدید و آب و هوای نامطلوب نیز وجود دارند. تا انتهای فصل کوهنوردی سال ۲۰۰۷، ۳٬۶۷۹ صعود به قله از سوی ۲٬۴۳۶ نفر انجام گرفت. بر طبق آمار ثبت شده، اورست جان ۲۱۰ نفر را گرفتهاست که علاوه بر آن هشت نفر نیز بر اثر طوفانی شدید در سال ۱۹۹۶ جان خود را از دست دادند. همچنین شرایط نابهسامان ناحیه مرگ باعث میشود سقوط افراد باعث از بین رفتن آنها شود.
در سال ۱۸۰۸، کشور انگلیس طرح نقشهبرادری مثلثاتی بزرگ هند را به منظور شناسایی مکان و نامهای بلندترین کوههای جهان آغاز نمود. در ابتدا تیم نقشهبرداری با حمل یک تئودولیت (دوربین نقشهبرداری) غول پیکر ۵۰۰ کیلویی (که برای حمل آن احتیاج به ۱۲ نفر بود) رفته رفته به سمت شمال حرکت کردند تا ارتفاعات را تا حد امکان اندازهگیری کنند. تیم مذکور سرانجام در دهه۱۸۳۰ به دامنههای رشته کوههای هیمالیا رسید. با این وجود کشور نپال به علت داشتن سوءظن تجاوز سیاسی و دیگر احتمالات موجود از ورود تیم استعماری انگلیس به این کشور جلوگیری کرد. همچنین تمام تلاشها و درخواستهای تیم نقشهبرداری با شکست مواجه شد.
نام تبتی کوه اورست، چومولونگما یا کومولانگما (مادر مقدس) است که برگردان لغوی آن به چینی ژومولانگما فنگ (چینی ساده: 珠穆朗玛峰؛ چینی باستانی: 珠穆朗瑪峰) که اشاره به مادر زمین دارد میباشد. ترجمهٔ چینی آن شنگمو فنگ (چینی ساده: 圣母峰؛ چینی باستانی: 聖母峰) است که اشاره به مادر مقدس دارد. با توجه به گزارشهای انگلیسی در میانهٔ قرن نوزدهم، نام محلی آن در دارجیلنگ، دئودونگا به معنی کوه مقدس گزارش شدهاست.
در سال ۱۸۶۵، انجمن سلطنتی جغرافیا نام رسمی این کوه را پس از پیشنهاد آندرو واگ، رئیس وقت ممیزی بریتانیا در هند برگزید. واگ این نام را به یادبود سر جرج اورست انتخاب کرد. هرچند تلفظ امروزی نام این کوه (اورست) متفاوت با تلفظ نام سر جرج اورست (ایورست) میباشد.
در اواخر قرن نوزدهم بیشتر نقشهکشان به اشتباه دچار این باور بودند که نام محلی این کوه «گاریسانکار» میباشد. این اشتباه نتیجهٔ سردرگمی در ناحیهٔ دیدی بود که اورست و گاریسانکار را در یک راستا قرار میداد. بعدها این اشتباه از زاویهٔ دید کاتماندو اصلاح گشت.
در اوایل دههٔ ۱۹۶۰، دولت نپال نام رسمی ساگارماتا را بر کوه اورست نهاد. این نام پیشتر به کار نرفته بود، در حالی که ساکنان محلی عموماً آن را با نام چومولونگما میشناختند. دولت نپال برنامهای برای یافتن نامی نپالی برای کوه معین کرد. چرا که نام شارپا/تبتی چومولونگما به علت مغایرت با طرح نپالیزه کردن این کشور قابل قبول نبود.
در سال ۲۰۰۲، روزنامه پیپلز دیلی مقالهای منتشر کرد که در آن با ادامه استفاده نام انگلیسی این کوه در غرب مخالفت کرده بود. این مقاله متذکر شده بود نام چینی این کوه که از ۲۸۰ سال پیش در نقشههای چینی آورده شده بود نسبت به نام انگلیسی آن ارجحیت دارد.
به همین علت، تیم میبایست مشاهدات خود را از ترای، منطقهای مشرف و موازی با رشتهکوه هیمالیا ادامه دهد. شرایط این منطقه به علت وجود بارانهای سیلآسا و مالاریا بسیار دشوار بود، به طوری که سه نقشهبردار بر اثر مالاریا جان خود را در حالی از دست دادند که دو تن دیگر به علت ناتوانیهای جسمی مجبور به استراحت بودند.
در سال ۱۸۵۶ اندرو واگ ارتفاع قلهٔ اورست (بعدها با نام قله ۱۵) را ۸٬۸۴۰ متر گزارش کرد که این مقدار پس از چند سال محاسبه بر روی مشاهدات جمعآوری شده توسط طرح نقشهبرداری مثلثاتی، گزارش شد.
اخیراً ارتفاع این کوه، ۸٬۸۴۸ متر شناخته شد، با این حال مقداری اختلاف در اندازهگیری همواره وجود دارد. در نهم اکتبر ۲۰۰۵، پس از چند ماه اندازهگیری و محاسبه، سازمان ملی نقشهبرداری جمهوری خلق چین، رسماً ارتفاع این کوه را ۸٬۸۴۴٫۴۳ متر ± ۰٫۲۱ متر گزارش کرد. این سازمان مدعی است که این مقدار، دقیقترین و جامعترین مقداری بوده که در طول تاریخ برای این کوه گزارش شده. این ارتفاع بر اساس بلندترین نقطهٔ صخره و بدون محاسبهٔ ارتفاع برف و یخی است که روی آن را پوشانده. همچنین تیم چینی تودهای از یخ و برف به عمق سه متر اندازهگیری کردند که با اضافه کردن آن به ارتفاع اندازهگیری شده، همان مقدار محاسبه شده قبلی یعنی ۸٬۸۴۸ متر به دست میآمد. تغییر ضخامت این توده در طول زمان، باعث این میشود که هیچگاه نتوان ارتفاعی قطعی برای آن تعیین نمود.
ارتفاع ۸٬۸۴۸ متر برای اولین بار توسط یک پروژهٔ نقشهکشی هندی در سال ۱۹۵۵ در فاصلهای نزدیکتر به کوه و با استفاده از تئودولیتها تهیه و تعیین گشت. سپس این مقدار متعاقباً توسط اندازهگیری یک تیم چینی در سال ۱۹۷۵ تأیید شد. در هر دو پروژه، ارتفاع کلاهک برفی نیز علاوه بر بلندترین نقطهٔ صخرهای اندازهگیری شده بود. در مه ۱۹۹۹، هیئتی اعزامی به رهبری بردفورد واشبورن، یک واحد جی پی اس را بر روی سطح بستر صخرهای قرار دادند که این محاسبه ارتفاع ۸٬۸۵۰ متر به علاوهٔ ۱ متر سطح کلاهک برفی نشان داد. با این حال هیچ یک از این مقادیر توسط دولت نپال به رسمیت شناخته نشده و این مورد بارها در جایگاههای مختلف ذکر شدهاست.
نقشهای حاوی جزئیات زیاد (با مقیاس ۱:۵۰٬۰۰۰) از منقطهٔ خومبو و بخش جنوبی کوه اورست توسط اروین اشنایدر، عضو تیم اعزامی جهانی صعود هیمالیا در سال ۱۹۵۵ تهیه شد. همچنین برجستهنگاری پرجزئیاتتری از منطقهٔ اورست توسط بردفورد واشبورن در اواخر دههٔ ۱۹۸۰ با استفاده از شیوهٔ عکاسی هوایی گسترشیافته تهیه شد.
چنین تصور میشود که حرکات صفحههای پوستهٔ زمین سبب افزایش طول قله و جابهجایی آن به سمت شمالشرق میشود. گزارشهای حاصل از دو محاسبه نشان میدهد که آهنگ تغییرات به صورت ۴ میلیمتر افزایش ارتفاع و ۳-۶ میلیمتر حرکت به سمت شمالشرق در سال است، اما دیگر محاسبات حاکی از آن است که جابهجایی بیشتر از این مقدار (۲۷ میلیمتر) بوده و حتی کاهش ارتفاع نیز پیشنهاد شدهاست.
به نظر میرسد که منطقهٔ کوه اورست و در واقع رشتهکوه هیمالیا متحمل ذوب یخ در طی گرمشدن زمین است.
اورست کوهی است که قلهٔ آن بیشترین ارتفاع از سطح آبهای آزاد را داراست. با این حال کوههایی دیگری نیز وجود دارند که مدعی لقب «بلندترین قلههای زمین» هستند. کوه مانو کیا در هاوایی، کوهی است که اگر ارتفاع آن از پایهٔ آن اندازهگیری شود، بلندترین قلهٔ زمین خواهد بود؛ ارتفاع آن از پایه به ۱۰٬۲۰۰ متر میرسد، با وجودی که تنها ۴٬۲۰۵ متر از آن بالاتر از سطح دریا میباشد.
همچنین به دلیل شکل خاص کره زمین، شعاع کره زمین در استوا بیشترین مقدار است. آتشفشان چیمبورازو در اکوادور، آمریکای جنوبی فقط یک درجه با استوا فاصله دارد در حالیکه این مقدار برای اورست (بلندترین قله جهان) ۲۸ درجهاست. فاصله قله چیمبورازو از مرکز زمین ۶٬۳۸۴٫۴ کیلومتر است و این فاصله برای اورست ۶٬۳۸۲٫۳ کیلومتر است که دقیقا ۲٬۱۶۸ متر از اورست بیشتر است.
کوه اورست دارای دو مسیر اصلی صعود است که یکی در دامنهٔ جنوبی در نپال و دیگری در دامنهٔ شمالی در تبت قرار دارد. همچنین تعداد زیادی مسیرهای فرعی که استفادهٔ کمتری از آنها میشود. در بین این دو مسیر، مسیر جنوبی آسانتر بوده و بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. این مسیر همچنین، مسیر صعود ادموند هیلاری و تنزینگ نورگای (اولین صعود موفق به قله در سال ۱۹۵۳) است. همچنین این مسیر، اولین مسیر از بین پانزده مسیری بود که تا سال ۱۹۹۶ برای صعود به قله شناخته شده بودند.
بیشتر اعزامها قبل و در طول ماه میوقبل از فصل تابستان و بادهای موسمی انجام میگیرد. هنگامی که فصل بادهای موسمی رفتهرفته فرا رسد، تغییرات به وجود آمده، از سرعت تندباد که به سمت شمال میوزد میکاهد. صعودهایی که بعضاً در فصول بعد از بادهای موسمی و در سپتامبر و اکتبر، هنگامی که تندبادها مجدداً به سمت شمال شروع به وزش میکنند، سختتر خواهند بود. چرا که برفهای باقیمانده از ابرها و بادهای موسمی و همچنین تودههای هوایی با پایداری کمتر، آخرین توان خود را در این ناحیه تخلیه میکنند.
در ۸ مه ۱۹۷۸، رینولد مسنر (ایتالیا) و پیتر هابلر (اتریش) اولین صعود بدون استفاده از کپسول اکسیژن را از طریق مسیر جنوبی رقم زدند. در ۲۰ آگوست ۱۹۸۰، مسنر برای اولین بار در تاریخ، به تنهایی قلهٔ اورست را بدون استفاده از کپسول اکسیژن و هرگونه پشتیبانی از مسیر سختتر شمالی فتح نمود. او سه روز متوالی پس از شروع حرکتش از کمپ خود در ارتفاع ۶٬۵۰۰ متری زمان برای رسیدن به قله وقت صرف کرد.
در ۱۴ مه ۲۰۰۵، خلبان فرانسوی، دیدیر دلساله، یک فروند بالگرد Eurocopter AS ۳۵۰ B۳ را بر فراز قلهٔ اورست فرود آورد و پس از حدود ۴ دقیقه مجدداً پرواز کرد. بر همین اساس، دلساله رکورد فرود و پرواز در بلندترین ارتفاع را نصیب خود کرد.
کوهنوردان منبع کسب درآمد توریستی قابل توجهی برای کشور نپال هستند. دولت این کشور تمامی کوهنوردان را مستلزم به پرداخت مبلغ زیادی برای دریافت جواز صعود میکند که این مبلغ چیزی در حدود ۲۵ هزار دلار آمریکا به ازای هر نفر میباشد.
کوه دَماوَند کوهی در شمال ایران است که بلند ترین کوه ایران و خاورمیانه[۱] و بلند ترین قلهٔ آتشفشانی آسـیا است[۵]. این کوه در قسمت مرکزی رشتهکوه البرز در جنوب دریای خزر و در بخش لاریجان شهرستان آمل قرار دارد.[۶] کوه دماوند که از نظر تقسیمات کشوری در استان مازندران قرار دارد، به هنگام صاف و آفتابیبودن هوا، از شهرهای تهران، ورامین و قم و همچنین کرانههای دریای خزر قابل رؤیت است.[۷] کوه دماوند در سیام تیرماه سال ۱۳۸۷ به عنوان نخستین اثر طبیعی ایران در فهرست آثار ملّی ایران ثبت شد.[۸] همچنین کوه دماوند از سال ۱۳۸۱ به عنوان «اثر طبیعی ملّی» در شمار مناطق چهارگانهٔ ارزشمند از نظر حفاظت محیط زیست قرار گرفتهاست.[۹]
از دماوند در اساطیر ایران هم یاد شدهاست و شهرتش بیش از هرچیز به این سبب است که ضحاک (پادشاهی ستمگر و اژدهافش) در آن به بند کشیده شدهاست.[۱۰] در آثار ادبی فارسی نیز فراوان به این اسطوره و به طور کلّیتر کوه دماوند اشاره شدهاست.[۱۱] دماوند دارای چشمههای آب گرم لاریجان، اسک و وانه است.
منابع مختلف اندازههای گوناگونی برای ارتفاع کوه دماوند از سطح آبهای آزاد ذکر کردهاند. به نقل از درگاه ملّی آمار ایران، ارتفاع این کوه ۵٬۶۱۰ متر است[۱۳]؛ منابع دیگر، از جمله پایگاه ملّی دادههای علوم زمین ایران و وبگاه رصدخانهٔ زمین ناسا، ارتفاع ۵٬۶۷۰ متر[۱۴][۱] و ۵٬۶۷۱ متر را نیز برای قلّهٔ این کوه ذکر کردهاند. دایرةالمعارف فارسی فهرستی شش موردی از ارتفاعهایی را که برای این قلّه آمدهاست ذکر میکند که از ۵٬۵۴۳ تا ۶٬۴۰۰ متر میرسد.[۲]
ارتفاع نسبی دماوند، که با اندازهگیری ارتفاع قلّه نسبت به پستترین درّهٔ بین این قله و نزدیکترین قلّهٔ مرتفعتر تعیین میشود، ۴۶۶۱ متر است که دماوند را در ردهٔ دوازدهم بلندترین قلّههای دنیا از نظر ارتفاع نسبی قرار میدهد.
این قلّه در ۶۹ کیلومتری شمال شرقی تهران، ۶۲ کیلومتری غرب آمل و ۲۶ کیلومتری شمال شهر دماوند واقع شدهاست.
رودخانهٔ تینه در شمال، رودخانهٔ هراز در جنوب و شرق و رودخانهٔ دلیچای در غرب این کوه واقع شدهاند.
قلّهٔ دماوند در شرق کوهستان البرز مرکزی (استان مازندران) از رشتهکوه البرز قرار دارد. قلّههای مجاور آن ورارو، سه سنگ، گل زرد، کاعون (کبود) و میانرود است.
کمینهٔ دمای هوا در ارتفاعات دماوند تا ۶۰ درجه زیرصفر (در زمستان) و تا یکی-دو درجه زیر صفر (در تابستان) پایین میآید.
سرعت توفان در دماوند گاهی از ۱۵۰ کیلومتر در ساعت میگذرد. سرعت باد در کوهپایهها گاه به هفتاد کیلومتر در ساعت میرسد. بیشتر بادها از غرب و شمال غربی میوزند.
میانگین بارندگی در ارتفاعات دماوند ۱۴۰۰ میلیمتر در سال است و بارش در ارتفاعات معمولاً به صورت برف است.
فشار هوا در قلّهٔ دماوند نصف فشار هوا در سطح دریا است.
دماوند یک کوه آتشفشانی مطبّق[۱۹]* است[۲۰] که عمدتاً در دوران چهارم زمینشناسی موسوم به دوران هولوسین تشکیل شده و نسبتاً جوان است.[۲۱] فعّالیّتهای آتشفشانی این کوه در حال حاضر محدود به تصعید گازهای گوگردی است.[۲۲] آخرین فعالیتهای آتشفشانی این کوه مربوط به ۳۸۵۰۰ سال قبل بودهاست.[۱۴]
دماوند یک آتشفشان خفته است که امکان فعّال شدن مجدد آن وجود دارد.[۲۳] در برخی از سالها از جمله سال ۱۳۸۶، دود و بخارهایی از قله خارج شد که برخی از شاهدان آن را گواهی بر فعّال شدن این آتشفشان پنداشتند. اما در حقیقت در سالهای پر بارش، با نفوذ آب به درون قله و برخورد سنگهای داغ، جریانی از بخار آب از دهانه قله خارج میشود و چنین به نظر میرسد که فعالیتهای آتشفشانی صورت گرفتهاست.[۲۴]
قطر دهانه این آتشفشان در حدود ۴۰۰ متر است[۲۵][۲۶] که دریاچهای از یخ آن را پوشاندهاست. [۲۴] همچنین نشانههایی از وجود دهانههای قدیمی در پهلوهای جنوبی و شمالی کوه ملاحظه میشود.
نام دماوند به دو صورت مشهور دماوند و دنباوند (با زبر یا پیش دال) ضبط شدهاست.[۲۷][۲] حتی در بعضی مآخذ هر دو صورت نام آمدهاست.[۲۸] صورت دیگری که از نام این کوه ضبط شدهاست دباوند است.[۲۹] این کوه را با نامهای کاملاً متفاوت بیکنی و جبل لاجورد نیز ثبت کردهاند.[۳۰] «نام دماوند در تورات آمده و صورت کهن آشوری آن «بیکن» است (ری باستان ۲/۶۴۲)»[۳۱][در کجای تورات]
در مورد دلیل نامگذاری دماوند در فرهنگ معین آمدهاست: «دم (دمه، بخار) + اوند = وند؛ دارای دمه و دود و بخار (آتشفشان)»[۳۲]
احمد کسروی دربارهٔ نامگذاری دماوند یا دنباوند نظر کاملاً متفاوتی دارد.[۳۳]*. وی با استدلالهایی نسبتاً پیچیده نامگذاری «نهاوند» و «دماوند» را مرتبط میداند و مینویسد «در زبانهای باستان «نها» بهمعنی پیش و «دما» بهضم دال بهمعنی پشت و دنبال بوده،...»[۳۴] و در مورد «وند» مینویسد:««وندن» در زبانهای باستان ایران بهمعنای «نهادن» بوده[...] یکی از معناهای «نهادن» واقع شدن و ایستادن برجایی است.[...] و ناچار «وندن» نیز همان معنی را داشته و «وند» که ماضی آن است بهمعنی نهاد، برجایی ایستاد (واقعشد) میآمدهاست»[۳۵] او در ادامه نتیجه میگیرد:«پس «نهاوند» یعنی شهر یا آبادی یا قلعهٔ ایستاده در پیشرو و «دماوند» یعنی شهر یا آبادی یا قلعهٔ ایستاده در دنبال و پشت.[۳۶]
ناصرخسرو قبادیانی بلخی در اوایل سفرنامه خود در باب کوه دماوند آورده است : «میان ری و آمل کوه دماوند است مانند گنبدی که آن را لواسان گویند» . لواسان در زبان پارسی میانه (پهلوی) به معنای تیغه کوهی است که محل طلوع خورشید می باشد.
دماوند در اساطیر ایران جایگاه ویژهای دارد. شهرت آن بیش از هر چیز در این است که فریدون از شخصیتهای اساطیری ایران، ضحاک را در آنجا در غاری به بند کشیدهاست[۳۷]* و ضحاک آنجا زندانیاست تا آخرالزمان[۳۸]* که بند بگسلد و کشتن خلق آغاز کند و سرانجام به دست گرشاسپ کشته شود.[۳۹] هنوز هم بعضی از ساکنین نزدیک این کوه باور دارند که ضحاک در دماوند زندانی است و اعتقاد دارند که بعضی صداهایی که از کوه شنیده میشود، نالههای هموست.[۲]
در تاریخ بلعمی محل زیست کیومرث کوه دماوند دانسته شدهاست[۴۰] و گور فرزند وی هم آنجا دانسته شدهاست. با این تفصیل که چون فرزندش کشته شد خداوند چاهی بر سر کوه برآورد و کیومرث فرزند را در چاه فروهشت. بلعمی سپس از مغان نقل کند که کیومرث بر سر کوه آتش افروخت و آتش به چاه اندر افتاد و از آن روز تا امروز (روزگار بلعمی) ده پانزده بار پرزند و به هوا برشود و از مغان نقل میکند که این آتش دیو را از فرزند او دور دارد.[۴۱] به گفتهٔ تاریخ بلعمی جمشید به طبرستان به دماوند بود که سپاه ضحاک به وی رسید.[۴۲]. بنا به روایتی نبرد لشکر فریدون به سپاهسالاری کاوه با ضحاک در حوالی دماوند بود.[۴۳] دماوند بار دیگر در گاه پادشاهی منوچهر مطرح میشود؛ آرش کمانگیر از فراز آن تیری انداخت تا مرز میان ایران و توران را تعیین کند.[۴۴]
بعدها با پا گرفتن اساطیر سامی در ایران برخی شخصیتهای این اساطیر هم با دماوند ارتباطاتی یافتند. از جمله «عوام [...] معتقدند که سلیمانبن داوود، یکی از دیوان را که «صخر المارد» (سنگ سرکش) نام داشت در آنجا زندانی نمود. گویند، بر قلهٔ دماوند، زمین هموار است و از چاهی که بر فراز آن قرار دارد، روشنی بیرون آید.»
آشوریان این کوه را کان سنگ لاجورد میانگاشتند. البته ایشان در خطا بودند و سنگ لاجورد از بدخشان میآمدهاست. در زمان تاخت و تاز آشوریها به فلات ایران این کوه بخشی از حدود مادها شمرده میشده و در متنهای آشوری هم بدان اشارهشدهاست. سارگون دوم در لشکرکشی خود سرزمینهای تا کوه دماوند را خراجگزار خود نموده بود. در زمان اسرحدون نیز آشوریها تا پای کوه دماوند لشکر کشیدهبودند.[۵۲] اما بهپیشروی ادامه ندادند چون دماوند و آنسوترش کویر لوت را پایان دنیا میپنداشتند.[۵۳]
دیاکونوف سنت گذاردن پیکر مردگان در کوهها را آیین مغانی میانگارد که در دامنه دماوند میزیستهاند و آیین خود را به دیگر جاهای ایران پراکندند.[۵۴] در دامنهٔ دماوند تعداد زیادی گور پیش از تاریخ وجود دارد.
در سده هشتم میلادی در پای کوه دماوند دژی بودهاست که موبدی زرتشتی به نام مَسمُغان و پیروانش در آن میزیستهاند و این دژ به فرمان المهدی خلیفه عباسی ویرانگشته و مسمغان نیز کشته شد.[۵۶] مسمغان (به عربی کبیرالمجوس) لقب بزرگان خاندان قارن بوده که تبار پارتی داشته و دارای سرزمینهایی در پای دماوند بودهاند.[۵۷]
غازان خان ایلخان مغول در ۴ شعبان ۶۹۴ (هجری) در لارِ دماوند به دست شیخ صدرالدین غسل کرد و مسلمان شد.[۵۸]
«در حدودالعالم آمده که ویمه و شلنبه دو شهرست از حدود کوه دنباوند و اندر وی بتابستان و زمستان سخت سرد بود و ازین کوه آهن افتد.(حدودالعالم. ص ۱۴۷)»
در دوران سلطنت دودمان پهلوی از نقش کوه دماوند و خورشید در حال تابش از پشت آن به عنوان نماد ایران زمین بهره میبردند.
کوهها ۵۲٪ آسیا، ۳۶٪ آمریکای شمالی، ۲۵٪ اروپا، ۲۲٪ آمریکای جنوبی، ۱۷٪ استرالیا و ۳٪ آفریقا را پوشاندهاند و روی هم رفته ۲۴٪ خشکیهای زمین را شامل میشوند. اما از هر ۱۰ نفر یک نفر در کوهها زندگی میکند. همهٔ رودخانههای مهم جهان از کوهها سرچشمه میگیرند و بیش از نیمی از آبی که انسانها نیاز دارند از کوهها به دست میآید.
به سرزمینی که کوه فراوان داشته باشد کوهستان یا کوهساران گفته میشود. به زنجیرهای از کوههای بههمپیوسته، رشتهکوه گفته میشود.
کوه اورست با نام نپالی ساگارماتا ( به معنی سر آسمان) و نام تبتی کومولانگما بلندترین کوه کره زمین است. ارتفاع قله آن از سطح دریا معادل ۸٬۸۴۸ متر (۲۹٬۰۲۹ پا) میباشد. این کوه در رشته کوههای هیمالیا در مرز منطقه ساگارماتای نپال و تبت در کشور چین قرار گرفتهاست.
در سال ۱۸۵۶، در طرح نقشهبرداری مثلثاتی بزرگ هند، برای اولین بار ارتفاع قله اورست –که در آن زمان با نام قله ۱۵ شناخته میشد- به مقدار ۸٬۸۴۰ متر گزارش شد. در سال ۱۸۶۵، نام انگلیسی رسمی اورست توسط انجمن سلطنتی جغرافیا بنابر توصیهنامه اندرو واگ، رئیس وقت ممیزی بریتانیا در هندوستان انتخاب شد. واگ نمیتوانست یک نام محلی و عمومی را پیشنهاد کند، چرا که در آن زمان امکان دسترسی افراد بیگانه به تبت و نپال وجود نداشت. با این حال، نام چامولونگما برای قرون متمادی در میان تبتیها و نپالیها رایج بود.
قله اورست توجه بسیاری از کوهنوردان در تمام ردهها را جلب کردهاست. از کوهنوردان حرفهای و مجرب تا کوهنوردان مبتدی که مایل به پرداخت مبالغ قابل توجهی هستند تا توسط کوهنوردان حرفهای راهنمایی شوند و صعودی کامل و موفقیتآمیز را رقم بزنند. با وجودی که مسیر استاندارد صعود این کوه، حاکی از عدم احتیاج به تجهیزات و حربههای حرفهای و دشوار است (صعود به قلههای هشتهزار متری دیگر از قبیل کی۲ و نانگا پاربات بسیار دشوارتر میباشد.)، عوامل خطر آفرین طبیعی از قبیل بیماری ارتفاع، بادهای شدید و آب و هوای نامطلوب نیز وجود دارند. تا انتهای فصل کوهنوردی سال ۲۰۰۷، ۳٬۶۷۹ صعود به قله از سوی ۲٬۴۳۶ نفر انجام گرفت. بر طبق آمار ثبت شده، اورست جان ۲۱۰ نفر را گرفتهاست که علاوه بر آن هشت نفر نیز بر اثر طوفانی شدید در سال ۱۹۹۶ جان خود را از دست دادند. همچنین شرایط نابهسامان ناحیه مرگ باعث میشود سقوط افراد باعث از بین رفتن آنها شود.
در سال ۱۸۰۸، کشور انگلیس طرح نقشهبرادری مثلثاتی بزرگ هند را به منظور شناسایی مکان و نامهای بلندترین کوههای جهان آغاز نمود. در ابتدا تیم نقشهبرداری با حمل یک تئودولیت (دوربین نقشهبرداری) غول پیکر ۵۰۰ کیلویی (که برای حمل آن احتیاج به ۱۲ نفر بود) رفته رفته به سمت شمال حرکت کردند تا ارتفاعات را تا حد امکان اندازهگیری کنند. تیم مذکور سرانجام در دهه۱۸۳۰ به دامنههای رشته کوههای هیمالیا رسید. با این وجود کشور نپال به علت داشتن سوءظن تجاوز سیاسی و دیگر احتمالات موجود از ورود تیم استعماری انگلیس به این کشور جلوگیری کرد. همچنین تمام تلاشها و درخواستهای تیم نقشهبرداری با شکست مواجه شد.
نام تبتی کوه اورست، چومولونگما یا کومولانگما (مادر مقدس) است که برگردان لغوی آن به چینی ژومولانگما فنگ (چینی ساده: 珠穆朗玛峰؛ چینی باستانی: 珠穆朗瑪峰) که اشاره به مادر زمین دارد میباشد. ترجمهٔ چینی آن شنگمو فنگ (چینی ساده: 圣母峰؛ چینی باستانی: 聖母峰) است که اشاره به مادر مقدس دارد. با توجه به گزارشهای انگلیسی در میانهٔ قرن نوزدهم، نام محلی آن در دارجیلنگ، دئودونگا به معنی کوه مقدس گزارش شدهاست.
در سال ۱۸۶۵، انجمن سلطنتی جغرافیا نام رسمی این کوه را پس از پیشنهاد آندرو واگ، رئیس وقت ممیزی بریتانیا در هند برگزید. واگ این نام را به یادبود سر جرج اورست انتخاب کرد. هرچند تلفظ امروزی نام این کوه (اورست) متفاوت با تلفظ نام سر جرج اورست (ایورست) میباشد.
در اواخر قرن نوزدهم بیشتر نقشهکشان به اشتباه دچار این باور بودند که نام محلی این کوه «گاریسانکار» میباشد. این اشتباه نتیجهٔ سردرگمی در ناحیهٔ دیدی بود که اورست و گاریسانکار را در یک راستا قرار میداد. بعدها این اشتباه از زاویهٔ دید کاتماندو اصلاح گشت.
در اوایل دههٔ ۱۹۶۰، دولت نپال نام رسمی ساگارماتا را بر کوه اورست نهاد. این نام پیشتر به کار نرفته بود، در حالی که ساکنان محلی عموماً آن را با نام چومولونگما میشناختند. دولت نپال برنامهای برای یافتن نامی نپالی برای کوه معین کرد. چرا که نام شارپا/تبتی چومولونگما به علت مغایرت با طرح نپالیزه کردن این کشور قابل قبول نبود.
در سال ۲۰۰۲، روزنامه پیپلز دیلی مقالهای منتشر کرد که در آن با ادامه استفاده نام انگلیسی این کوه در غرب مخالفت کرده بود. این مقاله متذکر شده بود نام چینی این کوه که از ۲۸۰ سال پیش در نقشههای چینی آورده شده بود نسبت به نام انگلیسی آن ارجحیت دارد.
به همین علت، تیم میبایست مشاهدات خود را از ترای، منطقهای مشرف و موازی با رشتهکوه هیمالیا ادامه دهد. شرایط این منطقه به علت وجود بارانهای سیلآسا و مالاریا بسیار دشوار بود، به طوری که سه نقشهبردار بر اثر مالاریا جان خود را در حالی از دست دادند که دو تن دیگر به علت ناتوانیهای جسمی مجبور به استراحت بودند.
در سال ۱۸۵۶ اندرو واگ ارتفاع قلهٔ اورست (بعدها با نام قله ۱۵) را ۸٬۸۴۰ متر گزارش کرد که این مقدار پس از چند سال محاسبه بر روی مشاهدات جمعآوری شده توسط طرح نقشهبرداری مثلثاتی، گزارش شد.
اخیراً ارتفاع این کوه، ۸٬۸۴۸ متر شناخته شد، با این حال مقداری اختلاف در اندازهگیری همواره وجود دارد. در نهم اکتبر ۲۰۰۵، پس از چند ماه اندازهگیری و محاسبه، سازمان ملی نقشهبرداری جمهوری خلق چین، رسماً ارتفاع این کوه را ۸٬۸۴۴٫۴۳ متر ± ۰٫۲۱ متر گزارش کرد. این سازمان مدعی است که این مقدار، دقیقترین و جامعترین مقداری بوده که در طول تاریخ برای این کوه گزارش شده. این ارتفاع بر اساس بلندترین نقطهٔ صخره و بدون محاسبهٔ ارتفاع برف و یخی است که روی آن را پوشانده. همچنین تیم چینی تودهای از یخ و برف به عمق سه متر اندازهگیری کردند که با اضافه کردن آن به ارتفاع اندازهگیری شده، همان مقدار محاسبه شده قبلی یعنی ۸٬۸۴۸ متر به دست میآمد. تغییر ضخامت این توده در طول زمان، باعث این میشود که هیچگاه نتوان ارتفاعی قطعی برای آن تعیین نمود.
ارتفاع ۸٬۸۴۸ متر برای اولین بار توسط یک پروژهٔ نقشهکشی هندی در سال ۱۹۵۵ در فاصلهای نزدیکتر به کوه و با استفاده از تئودولیتها تهیه و تعیین گشت. سپس این مقدار متعاقباً توسط اندازهگیری یک تیم چینی در سال ۱۹۷۵ تأیید شد. در هر دو پروژه، ارتفاع کلاهک برفی نیز علاوه بر بلندترین نقطهٔ صخرهای اندازهگیری شده بود. در مه ۱۹۹۹، هیئتی اعزامی به رهبری بردفورد واشبورن، یک واحد جی پی اس را بر روی سطح بستر صخرهای قرار دادند که این محاسبه ارتفاع ۸٬۸۵۰ متر به علاوهٔ ۱ متر سطح کلاهک برفی نشان داد. با این حال هیچ یک از این مقادیر توسط دولت نپال به رسمیت شناخته نشده و این مورد بارها در جایگاههای مختلف ذکر شدهاست.
نقشهای حاوی جزئیات زیاد (با مقیاس ۱:۵۰٬۰۰۰) از منقطهٔ خومبو و بخش جنوبی کوه اورست توسط اروین اشنایدر، عضو تیم اعزامی جهانی صعود هیمالیا در سال ۱۹۵۵ تهیه شد. همچنین برجستهنگاری پرجزئیاتتری از منطقهٔ اورست توسط بردفورد واشبورن در اواخر دههٔ ۱۹۸۰ با استفاده از شیوهٔ عکاسی هوایی گسترشیافته تهیه شد.
چنین تصور میشود که حرکات صفحههای پوستهٔ زمین سبب افزایش طول قله و جابهجایی آن به سمت شمالشرق میشود. گزارشهای حاصل از دو محاسبه نشان میدهد که آهنگ تغییرات به صورت ۴ میلیمتر افزایش ارتفاع و ۳-۶ میلیمتر حرکت به سمت شمالشرق در سال است، اما دیگر محاسبات حاکی از آن است که جابهجایی بیشتر از این مقدار (۲۷ میلیمتر) بوده و حتی کاهش ارتفاع نیز پیشنهاد شدهاست.
به نظر میرسد که منطقهٔ کوه اورست و در واقع رشتهکوه هیمالیا متحمل ذوب یخ در طی گرمشدن زمین است.
اورست کوهی است که قلهٔ آن بیشترین ارتفاع از سطح آبهای آزاد را داراست. با این حال کوههایی دیگری نیز وجود دارند که مدعی لقب «بلندترین قلههای زمین» هستند. کوه مانو کیا در هاوایی، کوهی است که اگر ارتفاع آن از پایهٔ آن اندازهگیری شود، بلندترین قلهٔ زمین خواهد بود؛ ارتفاع آن از پایه به ۱۰٬۲۰۰ متر میرسد، با وجودی که تنها ۴٬۲۰۵ متر از آن بالاتر از سطح دریا میباشد.
همچنین به دلیل شکل خاص کره زمین، شعاع کره زمین در استوا بیشترین مقدار است. آتشفشان چیمبورازو در اکوادور، آمریکای جنوبی فقط یک درجه با استوا فاصله دارد در حالیکه این مقدار برای اورست (بلندترین قله جهان) ۲۸ درجهاست. فاصله قله چیمبورازو از مرکز زمین ۶٬۳۸۴٫۴ کیلومتر است و این فاصله برای اورست ۶٬۳۸۲٫۳ کیلومتر است که دقیقا ۲٬۱۶۸ متر از اورست بیشتر است.
کوه اورست دارای دو مسیر اصلی صعود است که یکی در دامنهٔ جنوبی در نپال و دیگری در دامنهٔ شمالی در تبت قرار دارد. همچنین تعداد زیادی مسیرهای فرعی که استفادهٔ کمتری از آنها میشود. در بین این دو مسیر، مسیر جنوبی آسانتر بوده و بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. این مسیر همچنین، مسیر صعود ادموند هیلاری و تنزینگ نورگای (اولین صعود موفق به قله در سال ۱۹۵۳) است. همچنین این مسیر، اولین مسیر از بین پانزده مسیری بود که تا سال ۱۹۹۶ برای صعود به قله شناخته شده بودند.
بیشتر اعزامها قبل و در طول ماه میوقبل از فصل تابستان و بادهای موسمی انجام میگیرد. هنگامی که فصل بادهای موسمی رفتهرفته فرا رسد، تغییرات به وجود آمده، از سرعت تندباد که به سمت شمال میوزد میکاهد. صعودهایی که بعضاً در فصول بعد از بادهای موسمی و در سپتامبر و اکتبر، هنگامی که تندبادها مجدداً به سمت شمال شروع به وزش میکنند، سختتر خواهند بود. چرا که برفهای باقیمانده از ابرها و بادهای موسمی و همچنین تودههای هوایی با پایداری کمتر، آخرین توان خود را در این ناحیه تخلیه میکنند.
در ۸ مه ۱۹۷۸، رینولد مسنر (ایتالیا) و پیتر هابلر (اتریش) اولین صعود بدون استفاده از کپسول اکسیژن را از طریق مسیر جنوبی رقم زدند. در ۲۰ آگوست ۱۹۸۰، مسنر برای اولین بار در تاریخ، به تنهایی قلهٔ اورست را بدون استفاده از کپسول اکسیژن و هرگونه پشتیبانی از مسیر سختتر شمالی فتح نمود. او سه روز متوالی پس از شروع حرکتش از کمپ خود در ارتفاع ۶٬۵۰۰ متری زمان برای رسیدن به قله وقت صرف کرد.
در ۱۴ مه ۲۰۰۵، خلبان فرانسوی، دیدیر دلساله، یک فروند بالگرد Eurocopter AS ۳۵۰ B۳ را بر فراز قلهٔ اورست فرود آورد و پس از حدود ۴ دقیقه مجدداً پرواز کرد. بر همین اساس، دلساله رکورد فرود و پرواز در بلندترین ارتفاع را نصیب خود کرد.
کوهنوردان منبع کسب درآمد توریستی قابل توجهی برای کشور نپال هستند. دولت این کشور تمامی کوهنوردان را مستلزم به پرداخت مبلغ زیادی برای دریافت جواز صعود میکند که این مبلغ چیزی در حدود ۲۵ هزار دلار آمریکا به ازای هر نفر میباشد.
کوه دَماوَند کوهی در شمال ایران است که بلند ترین کوه ایران و خاورمیانه[۱] و بلند ترین قلهٔ آتشفشانی آسـیا است[۵]. این کوه در قسمت مرکزی رشتهکوه البرز در جنوب دریای خزر و در بخش لاریجان شهرستان آمل قرار دارد.[۶] کوه دماوند که از نظر تقسیمات کشوری در استان مازندران قرار دارد، به هنگام صاف و آفتابیبودن هوا، از شهرهای تهران، ورامین و قم و همچنین کرانههای دریای خزر قابل رؤیت است.[۷] کوه دماوند در سیام تیرماه سال ۱۳۸۷ به عنوان نخستین اثر طبیعی ایران در فهرست آثار ملّی ایران ثبت شد.[۸] همچنین کوه دماوند از سال ۱۳۸۱ به عنوان «اثر طبیعی ملّی» در شمار مناطق چهارگانهٔ ارزشمند از نظر حفاظت محیط زیست قرار گرفتهاست.[۹]
از دماوند در اساطیر ایران هم یاد شدهاست و شهرتش بیش از هرچیز به این سبب است که ضحاک (پادشاهی ستمگر و اژدهافش) در آن به بند کشیده شدهاست.[۱۰] در آثار ادبی فارسی نیز فراوان به این اسطوره و به طور کلّیتر کوه دماوند اشاره شدهاست.[۱۱] دماوند دارای چشمههای آب گرم لاریجان، اسک و وانه است.
منابع مختلف اندازههای گوناگونی برای ارتفاع کوه دماوند از سطح آبهای آزاد ذکر کردهاند. به نقل از درگاه ملّی آمار ایران، ارتفاع این کوه ۵٬۶۱۰ متر است[۱۳]؛ منابع دیگر، از جمله پایگاه ملّی دادههای علوم زمین ایران و وبگاه رصدخانهٔ زمین ناسا، ارتفاع ۵٬۶۷۰ متر[۱۴][۱] و ۵٬۶۷۱ متر را نیز برای قلّهٔ این کوه ذکر کردهاند. دایرةالمعارف فارسی فهرستی شش موردی از ارتفاعهایی را که برای این قلّه آمدهاست ذکر میکند که از ۵٬۵۴۳ تا ۶٬۴۰۰ متر میرسد.[۲]
ارتفاع نسبی دماوند، که با اندازهگیری ارتفاع قلّه نسبت به پستترین درّهٔ بین این قله و نزدیکترین قلّهٔ مرتفعتر تعیین میشود، ۴۶۶۱ متر است که دماوند را در ردهٔ دوازدهم بلندترین قلّههای دنیا از نظر ارتفاع نسبی قرار میدهد.
این قلّه در ۶۹ کیلومتری شمال شرقی تهران، ۶۲ کیلومتری غرب آمل و ۲۶ کیلومتری شمال شهر دماوند واقع شدهاست.
رودخانهٔ تینه در شمال، رودخانهٔ هراز در جنوب و شرق و رودخانهٔ دلیچای در غرب این کوه واقع شدهاند.
قلّهٔ دماوند در شرق کوهستان البرز مرکزی (استان مازندران) از رشتهکوه البرز قرار دارد. قلّههای مجاور آن ورارو، سه سنگ، گل زرد، کاعون (کبود) و میانرود است.
کمینهٔ دمای هوا در ارتفاعات دماوند تا ۶۰ درجه زیرصفر (در زمستان) و تا یکی-دو درجه زیر صفر (در تابستان) پایین میآید.
سرعت توفان در دماوند گاهی از ۱۵۰ کیلومتر در ساعت میگذرد. سرعت باد در کوهپایهها گاه به هفتاد کیلومتر در ساعت میرسد. بیشتر بادها از غرب و شمال غربی میوزند.
میانگین بارندگی در ارتفاعات دماوند ۱۴۰۰ میلیمتر در سال است و بارش در ارتفاعات معمولاً به صورت برف است.
فشار هوا در قلّهٔ دماوند نصف فشار هوا در سطح دریا است.
دماوند یک کوه آتشفشانی مطبّق[۱۹]* است[۲۰] که عمدتاً در دوران چهارم زمینشناسی موسوم به دوران هولوسین تشکیل شده و نسبتاً جوان است.[۲۱] فعّالیّتهای آتشفشانی این کوه در حال حاضر محدود به تصعید گازهای گوگردی است.[۲۲] آخرین فعالیتهای آتشفشانی این کوه مربوط به ۳۸۵۰۰ سال قبل بودهاست.[۱۴]
دماوند یک آتشفشان خفته است که امکان فعّال شدن مجدد آن وجود دارد.[۲۳] در برخی از سالها از جمله سال ۱۳۸۶، دود و بخارهایی از قله خارج شد که برخی از شاهدان آن را گواهی بر فعّال شدن این آتشفشان پنداشتند. اما در حقیقت در سالهای پر بارش، با نفوذ آب به درون قله و برخورد سنگهای داغ، جریانی از بخار آب از دهانه قله خارج میشود و چنین به نظر میرسد که فعالیتهای آتشفشانی صورت گرفتهاست.[۲۴]
قطر دهانه این آتشفشان در حدود ۴۰۰ متر است[۲۵][۲۶] که دریاچهای از یخ آن را پوشاندهاست. [۲۴] همچنین نشانههایی از وجود دهانههای قدیمی در پهلوهای جنوبی و شمالی کوه ملاحظه میشود.
نام دماوند به دو صورت مشهور دماوند و دنباوند (با زبر یا پیش دال) ضبط شدهاست.[۲۷][۲] حتی در بعضی مآخذ هر دو صورت نام آمدهاست.[۲۸] صورت دیگری که از نام این کوه ضبط شدهاست دباوند است.[۲۹] این کوه را با نامهای کاملاً متفاوت بیکنی و جبل لاجورد نیز ثبت کردهاند.[۳۰] «نام دماوند در تورات آمده و صورت کهن آشوری آن «بیکن» است (ری باستان ۲/۶۴۲)»[۳۱][در کجای تورات]
در مورد دلیل نامگذاری دماوند در فرهنگ معین آمدهاست: «دم (دمه، بخار) + اوند = وند؛ دارای دمه و دود و بخار (آتشفشان)»[۳۲]
احمد کسروی دربارهٔ نامگذاری دماوند یا دنباوند نظر کاملاً متفاوتی دارد.[۳۳]*. وی با استدلالهایی نسبتاً پیچیده نامگذاری «نهاوند» و «دماوند» را مرتبط میداند و مینویسد «در زبانهای باستان «نها» بهمعنی پیش و «دما» بهضم دال بهمعنی پشت و دنبال بوده،...»[۳۴] و در مورد «وند» مینویسد:««وندن» در زبانهای باستان ایران بهمعنای «نهادن» بوده[...] یکی از معناهای «نهادن» واقع شدن و ایستادن برجایی است.[...] و ناچار «وندن» نیز همان معنی را داشته و «وند» که ماضی آن است بهمعنی نهاد، برجایی ایستاد (واقعشد) میآمدهاست»[۳۵] او در ادامه نتیجه میگیرد:«پس «نهاوند» یعنی شهر یا آبادی یا قلعهٔ ایستاده در پیشرو و «دماوند» یعنی شهر یا آبادی یا قلعهٔ ایستاده در دنبال و پشت.[۳۶]
ناصرخسرو قبادیانی بلخی در اوایل سفرنامه خود در باب کوه دماوند آورده است : «میان ری و آمل کوه دماوند است مانند گنبدی که آن را لواسان گویند» . لواسان در زبان پارسی میانه (پهلوی) به معنای تیغه کوهی است که محل طلوع خورشید می باشد.
دماوند در اساطیر ایران جایگاه ویژهای دارد. شهرت آن بیش از هر چیز در این است که فریدون از شخصیتهای اساطیری ایران، ضحاک را در آنجا در غاری به بند کشیدهاست[۳۷]* و ضحاک آنجا زندانیاست تا آخرالزمان[۳۸]* که بند بگسلد و کشتن خلق آغاز کند و سرانجام به دست گرشاسپ کشته شود.[۳۹] هنوز هم بعضی از ساکنین نزدیک این کوه باور دارند که ضحاک در دماوند زندانی است و اعتقاد دارند که بعضی صداهایی که از کوه شنیده میشود، نالههای هموست.[۲]
در تاریخ بلعمی محل زیست کیومرث کوه دماوند دانسته شدهاست[۴۰] و گور فرزند وی هم آنجا دانسته شدهاست. با این تفصیل که چون فرزندش کشته شد خداوند چاهی بر سر کوه برآورد و کیومرث فرزند را در چاه فروهشت. بلعمی سپس از مغان نقل کند که کیومرث بر سر کوه آتش افروخت و آتش به چاه اندر افتاد و از آن روز تا امروز (روزگار بلعمی) ده پانزده بار پرزند و به هوا برشود و از مغان نقل میکند که این آتش دیو را از فرزند او دور دارد.[۴۱] به گفتهٔ تاریخ بلعمی جمشید به طبرستان به دماوند بود که سپاه ضحاک به وی رسید.[۴۲]. بنا به روایتی نبرد لشکر فریدون به سپاهسالاری کاوه با ضحاک در حوالی دماوند بود.[۴۳] دماوند بار دیگر در گاه پادشاهی منوچهر مطرح میشود؛ آرش کمانگیر از فراز آن تیری انداخت تا مرز میان ایران و توران را تعیین کند.[۴۴]
بعدها با پا گرفتن اساطیر سامی در ایران برخی شخصیتهای این اساطیر هم با دماوند ارتباطاتی یافتند. از جمله «عوام [...] معتقدند که سلیمانبن داوود، یکی از دیوان را که «صخر المارد» (سنگ سرکش) نام داشت در آنجا زندانی نمود. گویند، بر قلهٔ دماوند، زمین هموار است و از چاهی که بر فراز آن قرار دارد، روشنی بیرون آید.»
آشوریان این کوه را کان سنگ لاجورد میانگاشتند. البته ایشان در خطا بودند و سنگ لاجورد از بدخشان میآمدهاست. در زمان تاخت و تاز آشوریها به فلات ایران این کوه بخشی از حدود مادها شمرده میشده و در متنهای آشوری هم بدان اشارهشدهاست. سارگون دوم در لشکرکشی خود سرزمینهای تا کوه دماوند را خراجگزار خود نموده بود. در زمان اسرحدون نیز آشوریها تا پای کوه دماوند لشکر کشیدهبودند.[۵۲] اما بهپیشروی ادامه ندادند چون دماوند و آنسوترش کویر لوت را پایان دنیا میپنداشتند.[۵۳]
دیاکونوف سنت گذاردن پیکر مردگان در کوهها را آیین مغانی میانگارد که در دامنه دماوند میزیستهاند و آیین خود را به دیگر جاهای ایران پراکندند.[۵۴] در دامنهٔ دماوند تعداد زیادی گور پیش از تاریخ وجود دارد.
در سده هشتم میلادی در پای کوه دماوند دژی بودهاست که موبدی زرتشتی به نام مَسمُغان و پیروانش در آن میزیستهاند و این دژ به فرمان المهدی خلیفه عباسی ویرانگشته و مسمغان نیز کشته شد.[۵۶] مسمغان (به عربی کبیرالمجوس) لقب بزرگان خاندان قارن بوده که تبار پارتی داشته و دارای سرزمینهایی در پای دماوند بودهاند.[۵۷]
غازان خان ایلخان مغول در ۴ شعبان ۶۹۴ (هجری) در لارِ دماوند به دست شیخ صدرالدین غسل کرد و مسلمان شد.[۵۸]
«در حدودالعالم آمده که ویمه و شلنبه دو شهرست از حدود کوه دنباوند و اندر وی بتابستان و زمستان سخت سرد بود و ازین کوه آهن افتد.(حدودالعالم. ص ۱۴۷)»
در دوران سلطنت دودمان پهلوی از نقش کوه دماوند و خورشید در حال تابش از پشت آن به عنوان نماد ایران زمین بهره میبردند.
ساعت : 11:46 pm | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی